Web Analytics Made Easy - Statcounter



زیباکلام می گوید: تجربه انتخاباتی شبیه به ترکیه را داشته‏‌ایم و در انتخابات سال ۷۶، ۹۲ و ۹۶ مردم به نامزدی رأی دادند که مورد نظر سیستم نبود.

روزنامه هم میهن نوشت: ترکیه شاهد برگزاری انتخاباتی با مشارکت تاریخی مردم بود. پس از این انتخابات، فضای سیاسی در کشور به سمت‌وسویی رفته که گفته می‌شود ایرانیان نیز آرزوی روزی را دارند که شاهد انتخاباتی پرشور مانند آنچه در ترکیه رخ داد، باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این زمینه گفت‌وگویی با صادق زیباکلام، عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد علوم سیاسی، داشته‌ایم که در ادامه می‌آید.

‌از روز یکشنبه که دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری در ترکیه برگزار شد و شاهد مشارکت تاریخی مردم این کشور در انتخابات بودیم، این بحث در فضای سیاسی کشورمان به وجود آمد که کاش ما هم شاهد چنین انتخاباتی باشیم. آیا با توجه به سازوکار‌های حاکم، ایران امکان برگزاری چنین انتخاباتی را دارد؟

اگر بخواهم به صورت کوتاه جواب دهم، باید بگویم خیر، چنین امکانی وجود ندارد. واقعیت امر این است که ترکیه سال‌ها از نظر دموکراسی از ما در ایران جلوتر است. اساسا نفس اینکه یک نفر به اسم آقای رجب‌طیب‌اردوغان که دو دوره رئیس‌جمهور بوده است و بیش از دو دهه است قدرت را در اختیار دارد، مجبور شود تن به رقابت سیاسی این‌چنینی دهد که ۴۵ درصد رای‌دهندگان بیایند و به رقیب او رای دهند، این اساسا نشان‌دهنده دموکراتیک بودن ترکیه در مقایسه با ایران است که در این کشور، ساختار قدرت می‌تواند به این شکل مورد چالش قرار بگیرد.

این مسئله به نظرم نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد. یعنی صرف‌نظر از اینکه آقای قلیچداراوغلو چه می‌گوید و کدام جریان سیاسی را رهبری می‌کند، اینکه قدرت به او اجازه می‌دهد آزادانه فعالیت کند و از طریق صندوق رای، اردوغان را که قدرت را در اختیار دارد، به چالش بکشد موضوع مهمی است و نشان‌دهنده این است که این کشور گام‌های موفقی را در مسیر توسعه سیاسی برداشته است. صدالبته که ترکیه، نروژ و سوئیس و سوئد نیست، ترکیه حتی به پای هند و ژاپن هم نمی‌رسد، اما واقع مطلب این است که قدرت در ترکیه بعد از دو دهه می‌تواند مورد چالش قرار بگیرد.

همین‌قدر که یک عده می‌توانند پای صندوق بروند و به رقیب کسی رای دهند که دو دهه قدرت را در اختیار داشته است، به نظر من این نشانه حداقلی از توسعه سیاسی به شمار می‌رود. از این کلیت که عبور کنیم، می‌بینیم که آقای اردوغان به یک نحوی نماد اقتدارگرایی در ترکیه محسوب می‌شود. اردوغان نماد این مسئله است که قدرت باید در دست یک نفر باشد؛ فردی است که آزادی مطبوعات و بیان را در کشورش مورد محدودیت قرار می‌دهد و فردی است که سعی دارد در کار قوه قضائیه دخالت کند. اینکه چنین آدمی توسط قلیچداراوغلو مورد چالش قرار بگیرد موضوع مهی است. در مقابل اردوغان، رقیبی قرار دارد که برخلاف او حرف می‌زند، می‌گوید قدرت ریاست‌جمهوری را کم خواهد کرد و بخشی از این قدرت را به پارلمان واگذار می‌کند و سعی خواهد داشت در قوه قضائیه دخالت نکند و آزادی بیان و مطبوعات را به سطح مطلوبی برگرداند.

این مسائل سیاسی، اجتماعی و آزادی‌های مدنی است که اردوغان را به چالش کشیده است، وگرنه پرونده او خیلی هم از نظر اقتصادی بد نبوده است و اردوغان ادامه‌دهنده مسیری است که این کشور را از نظر اقتصادی تبدیل به مهمترین کشور منطقه کرده است. طبقه متوسط جامعه در ترکیه وضعیت اقتصادی بهتری در دوران اردوغان پیدا کرده‌اند. همین‌که در این کشور توانستند رأس قدرت را به واسطه عملکرد مدنی‌ای که داشته‌اند، مورد چالش قرار دهند، موفقیت بزرگی برای ترکیه محسوب خواهد شد. در یک کلام به نظر من دموکراسی ترکیه در این انتخابات اخیر سربلند بیرون آمد.

‌پس از برگزاری انتخابات ترکیه، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان این انتخابات را «نشانه مردم‌سالاری» خطاب کرد. سوال این است که اگر حضور ۸۸ درصدی، نشانه مردم‌سالاری است، پس مشارکت ۴۸ درصدی در انتخابات آخر ریاست‌جمهوری در کشورمان نشانه چیست؟

در موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری که در خرداد ۱۴۰۰ اتفاق افتاد، اساسا تنها چیزی که در آن مطرح نبود، مسئله رقابت بود. در ترکیه دلیل دیگر موفقیت انتخابات این بود که رقابت جدی وجود داشت. اما دو سال پیش در ایران رقابتی وجود نداشت، تمام سیستم برای حمایت و پشتیبانی از یک نامزد به نام ابراهیم رئیسی جمع شده بودند و افرادی که می‌توانستند آقای رئیسی را مورد چالش قرار دهند، حذف شده بودند و حتی علی لاریجانی که سال‌ها رئیس مجلس و رئیس صداوسیما و پیش از آن وزیر بوده، حتی او هم تحمل نشد و کنار گذاشته شد که مبادا رقابتی برای آقای رئیسی به وجود بیاید. در مقایسه با ترکیه ما نمی‌توانیم روی رقابت سال ۱۴۰۰ ایران، اسم انتخابات کامل و پرشور بگذاریم، ما شاهد نمایش ضعیفی از یک انتخابات در ایران بودیم.

‌راهکار‌هایی که می‌توانیم حداقل به انتخابات ترکیه نزدیک شویم، چیست؟

ما هم انتخابات شبیه به ترکیه را داشته‌ایم، من انتخابات ریاست‌جمهوری در کشور خودمان در سال ۷۶، ۹۲ و ۹۶ را چیزی شبیه به ترکیه می‌بینم. در این انتخابات‌ها مردم به نامزدی رأی دادند که مورد نظر سیستم نبود و به عبارتی می‌گفتند که نامزد رقیب آنها، فردی است که سیستم تمایل دارد رئیس‌جمهور کشور شود. در سال ۷۶ آقای خاتمی و در سال‌های ۹۲ و ۹۶ آقای روحانی نامزد‌هایی بودند که سیستم به آن‌ها تمایلی نداشت و در مقابل آقایان ناطق‌نوری، قالیباف و رئیسی بودند که سیستم تمایل داشت آن‌ها به قدرت برسند، اما مردم فردی را به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب کردند که برخلاف نظر مجموعه سیستم بود. ما در ایران چنین انتخاباتی داشته‌ایم و این موضوع را تجربه کرده‌ایم، اما واقعیت امر این است که هر چقدر به جلو آمدیم و زمان سپری شده است، به جای اینکه در ایران انتخابات معنا و مفهوم جدی‌تری پیدا کند، متاسفانه شاهد این هستیم که انتخابات تشریفاتی‌تر شده که نمونه بارز آن در سال ۱۴۰۰ و در انتخابات ریاست‌جمهوری مشاهده شد.

اگر همینطور و با همین روند جلو برویم، یقیناً انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند ۱۴۰۲ هم چیزی شبیه به انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد سال ۱۴۰۰ خواهد شد و انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم در سال ۱۴۰۴ هم شاید حتی کم‌رمق‌تر از انتخابات دو سال قبل شود و شاهد مشارکتی شاید پایین‌تر از ۱۴۰۰ باشیم.

‌به غیر از یک نفر، چهره‌هایی که در انتخابات ترکیه بودند با حمایت تشکیلاتی وارد انتخابات شدند. با توجه به اینکه ایران و ترکیه تقریباً در یک مقطع زمانی وارد روند مدرنتیه شده‌اند، چرا ترکیه به این نقطه از روند انتخابات رسید و ما الان در ایران آرزوی چنین چیزی را داریم؟

دلیل این است که متاسفانه ساختار سیاسی ما به‌صورت منظم از وضعیت رقابتی دور شده است. ما در ایران نه‌تن‌ها انتخاباتی مثل ترکیه نداریم، حتی وضعیتی مثل پاکستان هم نداریم. هفته گذشته که انتخابات ترکیه بود، اتفاق بسیار مهمی در پاکستان افتاد که جالب توجه و بررسی است. در این کشور نظامیان آمدند و آقای عمران‌خان را بازداشت کردند. وقتی تظاهرات مردمی به راه افتاد، قوه قضائیه دخالت کرد و رای به آزادی آقای عمران‌خان داد. این سوال پیش خواهد آمد، شما می‌توانید تصور کنید که در ایران این اتفاق بیفتد که نهاد‌های نظامی و امنیتی بیایند یک نفر را بازداشت کنند و قوه قضائیه ۴۸ ساعت بعد بیاید و رای دهد که باید این فردی که بازداشت شده، آزاد شود؟

این را می‌خواهم بگویم که حتی پاکستان هم خیلی جلوتر از ما است؛ بنابراین باید امیدوار باشیم که روزی به شرایط سیاسی پاکستان و ترکیه برسیم، اما نمی‌دانم واقعا روزی به کشور‌های غربی یا آسیای شرقی خواهیم رسید یا خیر. شاید نوه و نتیجه‌های ما به شرایط انتخابات هند و ژاپن برسند و برگزاری چنین انتخاباتی را تجربه کنند.


منبع: بیتوته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۹۱۵۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند

گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»


جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .

سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.

سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»

بیشتر بخوانید:

حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116

دیگر خبرها

  • ضرورت همدلی بین شوراها برای رفع مشکلات مردم
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • اخبار سیاسی ۸ اردیبهشت؛ رقابت‌ها برای ریاست مجلس/تحلیل‌ها از خیزش دانشجویان آمریکایی
  • روز ملی ایمنی در حمل و نقل و حسرت فرصت هایی که از دست می روند....
  • شورا‌ها مظهر انتقال قدرت متمرکز دولتی به مدیریت مردمی
  • هروی: حاکمیت باید در انتخابات ۱۴۰۴ اندکی نرمش نشان دهد /برای حل مشکلات اقتصادی، درهای کشور برای تعامل با بیرون باز شود
  • ۴ فهرست در دور دوم انتخابات مجلس با هم رقابت می‌کنند
  • شورای اسلامی شهر و روستا مصداق مردم سالاری دینی است
  • ایران تنها کشوری است که با تمام قدرت علیه اسرائیل ایستاده است
  • تعهد پاکستان برای اجرایی کردن خط لوله صلح/ پارادایم جدید از قدرت اقتصادی ایران در آسیا